دنباله روی امریکا از سیاست های انگلیسی کفر سیاسی و جنایت تاریخی است
نویسنده : مهرالدین مشید نویسنده : مهرالدین مشید

امریکا در افغانستان رویای بلند پروازانه ییرا دنبال مینماید که انگلیس در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در این کشور تعقیب مینمودند .  امریکا می خواهد افغانستان را دژ نظامی برای رسیدن به اهداف استراتیژیک خود بسازد . هدف اصلی از تهاجم امریکا به افغانستان ایجاد دیوار عبور ناپذیر برای جلوگیری از بازگشت روسیه به سیاست های اشغال گرانه و عبور آن به هند واز سویی هم حفظ فشار بر ایران و جلوگیری از نفوذ اقتصادی و سیاسی چین بر آسیای میانه و فراتر از هند  است .

رابطۀ کنونی امریکا با روسیه از بعضی جهات به نحوی همخوانی با روابط انگلیس با روسیه در قرن نوزدهم دارد . انگلیس ها در آنزمان با آنکه هم پیمان روسیه برای انهدام امپراتوری ترکیۀ عثمانی بودند ؛  اما هردو کشور در مورد افغانستان نسبت به یکدیگر شک و تردید داشته و نگران سیاست گذاری های یکدیگرپیرامون اوضاع افغانستان بودند . چنانکه دولت بریتانیا پیش از آنکه "الکساندر برنس" عازم بخارا شود ، "کانلی" را بحیث جاسوس خویش به آنجا فرستاد . کانلی بعد از رسیدن به بخارا به "پترزبورگ" رسید . تا زیر نام بازرگان و حکیم خود را دوباره از طریق بخارا بعد از عبور افغانستان به هند برساند .  او که دانشگاۀ "رکبی" را به پایان رسانده بود ، دانشگاۀ علومی سیاسی هند را نیز به پایان رساند . او توانست که در این کشور جنگ  و سیاست آزموده شود . کانلی سفرنامۀ (1)خود را در هند نوشت که در برگیرندۀ سفر او از روسیه تا بخارا ، افغانستان ، فارس و هند بود . او سفرنامۀ خویش را به دولت  بریتانیا تسلیم کرد و مکناتن آنرا بار بار خواند . بسیاری راز های پوشیده در این کتاب افشا نگردید . او  در این کتاب از تمایل شدید روسیه به آبهای گرم هند یاد آوری کرده ونوشته است :  روس ها برای  رسیدن یه هند دو گزینه دارند ،  یکی با عبور از هندوکش و دیگری به کمک دولت فارس از طریق هرات . او برای دولت بریتانیا مشوره داد تا برای دور نگاهداشتن روس از هند ، باید افغانستان را تحت  قیادت نیرومندی متحد و یک پارچه نگاه دارد ؛  زیرا او باور داشت که روس ها می خواهند  با ایجاد حکومت های کوچک ملی ، جنگ داخلی در افغانستان را دامن بزنند . گزینۀ کانلی برای تاسیس حکومت متمرکز و قدرتمند در افغانستان شهراده کامران بود و اما گزینه مکناتن شاه شجاع بود . او در این کتاب بانوعی شک و تردید ابراز کرده که هر دو کشور همپیمان و براندازندۀ امپراتوری ترکیۀ عثمانی خواهان افغانستانی اند که به  مثابۀ خط حایل میان هر دو کشور واقع گردد ؛ زیرا هر دو کشور بر سر تقسیم جهان به نحوی با یکدیگر توافق کرده بودند که بر اساس آن کشور های شرق میانه به بریتانیا و کشور های آسیای میانه به روس ها تعلق گرفت . در این زمان انگلیس ها به استثای پنجاب سایر هند را زیر لگام خود در آورده بودند ؛ اما بریتانیا با وجود هم پیمانی هاییکه با روسیه داشت ، به گونه یی نگران حملۀ روسیه به هند بود .  انگیس ها در آنزمان از تهاجم افغان ها به هندوستان دغدغه یی نداشتند ؛  زیرا شاه زمان که رویای تاسیس امپراتوری احمدشاهی هند را داشت ، بوسیلۀ برادرش کامران متواری گردیده بود .

وجود چنین نگرانی های بریتانیا در مورد  حملۀ روسیه به هند سبب شد که بریتانیا به فغالیت های جاسوسی پرداخته و الکساندر برنس را از راه بخارا به روسیه فرستاد و در مسیر سفرش درسال 1832 میلادی با امیر دوست محمد خان در کابل ملاقات کرد . امیر می خواست که با توسل به دوستی انگلیس یا روس پشاور را از رنجیت سنگه بدست آورد . چنانکه او بعد از ملاقات با نمایندۀ روس ، انگلیس ها را از دوستی افغانستان با آن کشور هشدار داد . روسیه هم در صدد تحکیم مناسبات با امیر دوست محمد خان بود که یک دیپلومات روسیه به نام " ویتکویچ" در سال 1835 از سوی "نیکولا" به دربار امیر دوست محمد آمد . امیر ناراحتی های خود رانسبت به انگلیس ها برای او بیان کرد و ازوی برای تصرف پشاور خواهان کمک شد وهم پیمانی خود را با روسیه ابراز کرد ؛ اما روسیه به خواست او پاسخ روشنی نداد .  تا اینکه الکساندر برینس نماینده و جاسوس انگلیس در سال  1837 میلادی با امیر ملاقات کرد . امیر باز هم از او برای تصرف پشاور کمک خواست و حتا برای جلب اعتماد بیشتر او را از سفر جاسوس روسیه به دربارش آگاه گردانید ؛ اما بازهم نتوانست توجه بریتانیا را به خود جلب کند و مانع ورود شاه شجاع به تخت کابل شود .  تلاش های الکساندر برنس به نفع امیر دوست محمد خان نیز به نتیچه یی نرسید .

از سفرنامۀ کانلی و گزارش او برای مقامات انگلیسی موضوعی که قابل توجه است ، همانا سیاست انگلس را در قرن 19 می تابد که آن کشور خواهان یک پارچه بودن افغانستان تحت زعامت شاۀ مزدوری مانند شاه شجاع بود و اما روسیه خواهان حکومت های محلی و افغانستانی چند پارچه بود که امروز این دو  سیاست را امریکا و روسیه نیزبه نحوی دنبال مینمایند . تلاش های شوروی سابق برای تجزیۀ افغانستان به شمال و جنوب بوسیلۀ عمال مزدورش و حلقاتی در درون مجاهدین به همگان آشکار است . ایرانی ها که هم پیمان شوروی سابق و روسیۀ کنون اند ، نیز چنین اهداف خصمانه را درافغانستان دنبال میکنند . چنانکه  تلاش ها تجزیه طلبانۀ ایران در زمان نجیب و سازش های پشت پردۀ تهران با رژیم  نجیب برای جدایی قسمت های مرکزی افغانستان به ثبت تاریخ رسیده است .

انگلیس ها که افغانستان متمرکز و یک پارچه را تحت زعیم گوش به فرمان خود دیوار عبور ناپذیری برای جلوگیری از ورود روسیه به هند میدانستند .  برای رسیدن به چنین هدفی از تمامی امکانات استفاده کردند و حتا برای نایل به چنین هدفی از باجدهی  به قبایل مومند و افریدی هم خود داری نکردند تا با خاموش نگاهداشتن آنان بر افغانستان شکم اندازند و آنرا اشغال نمایند .  انگلیس برای دولت های دست نشاندۀ خود در  کابل نیز دستور باجدهی برای شماری فرماندهان را داده بود . چنانکه گدرگاۀ خیبر در طول تاریخ درۀ باجستان برای جهانگشایان گیتی بوده که این باجدهی های از سکندر تا مکناتن ، شوروی سابق و امرز امریکا ادامه دارد . مکناتن هم برای عبور از این راه ناگزیر به باج دادن برای عشایر خیبری گردید ؛  اما زمانیکه مکناتن پول را بروی آنان بند کرد ، بزرگان احمد زایی و ، بارکزایی و غلزایی با از دست دادن معاش دشمن شاه شجاع و مکناتن شدند . خشم این ها بر ضد شاه شجاع زمانی افزایش یافت که انگلیس ها خواست از آنان برای تحکیم حاکمیت شاه شجاع مالیه بگیرد .

از مطالعۀ تاریخ (2) بر می اید که تمامی اقوام و قبایل افغان برای آزادی میهن می جنگیدند و اما شماری ها برای از دست دادن معاشی می جنگیدند که در طول تاریخ شاهان افغانستان برای پایایی دولت خود برای شان وضع کرده بودند . چنانکه شماری فرماندهان بر شاه شجاع خشمگین شدند ؛ زیرا معاشی را که مکناتن برای شماری فرماندهان مزدور وضع کرده بود ، شاه شجا از پرداخت آن خود داری کرد که خشم آنان را برانگیخت .  مبتکر این کار مکناتن بود تا با دادن پول برای عشایر افغان آنان را مطیع انگلیس بگرداند .

انگلیس ها که توانستند ، هند را بدون مقاومت بدست آورند ، برای اشغال افغانستان هم چنین هوایی داشتند ؛ اما زمانیکه به سوی افغانستان شتافتند ، به مقاومت سختی رو برو گردیدند که ناچار دست به توطیه زدند . شماری بزرگان احمد زایی ، بارکزایی و غلزایی را خریدند ، میان شماری تفرقه ایجاد کردند و شماری آزادی خواهان ملی مانند امین الله لوگری و میر مسجدی خان را از بین بردند . در میان غازیان بگانه جوان تسلیم ناپذیر اکبر خان بود که برای باز سپاری بدون قید و شرط سلطنت از انگلیس ها برای پدر خود می رزمید . و بالاخره با کشتن مکناتن قدرت را برای پدر خود منتقل گردانید ؛ اما انگلیس ها هیچگاهی بی تفاوت ننشسته و برای اشغال افغانستان بصورت دوامدار به تحرکاتی در سرحد دست میزدند . چنانکه بعد از جنگ اول افغان و انگلیس ، انگلیس ها دو مرتبۀ دیگر در میدان جنگ با افغان ها رو به رو شدند .

انگلیس ها با توجه به اهمیت سرحد در دو طرف خط دیورند بخش عظیمی از تلاش های خود را برای مهار کردن مردم این منطقه به کار بستند . انگلیس ها از شیوههای گوناگونی برای سرکوب مردم سرحد استفاده میکردند . برای  شماری سران قبایل باج میدادند تا از حمله بر آنان خود داری نمایند و شماری ملا ها را توظیف کرده بودند تا به نفع انگلیس ها تبلیغات نموده و مانع برنامه های اصلاحی شخصیت های مصلح و روشنفکر در سرحد گردند . در برابراین توطیه های انگلیس آزادی خواهان سرحد بی تفاوت نبوده و قبایل مختلف فعالیت هایی را زیر پوشش جرگه های محلی بر ضد انگلیس ها سازماندهی میکردند . چنانکه جرگه یی از افریدی ها به رهبری ایپی فقیر تشکیل گردید که یک شاخۀ آن در تیرا و شاخۀ دیگر آن در وزیرستان بود .  این جرگه که ممثل تمام قبایل پشتون بود ، بیرق آزادی پشتونستان با بر افراشت و اعلامیه ییرا از سوی اسامبلۀ ملی پشتونستان صادر نمود که این اعلامیه کشور های اسلامی و سازمان ملل را مخاطب قرار داده بود . این اعلامیه در رادیو کابل نیزخوانده شد . این فرماندۀ مقاومت بین سال های 1930 - 1940 توانست که 40 هزار نیروی انگلیسی و  هندی را در سرحد زمینگیر نماید و موفق به سرکوب او نشدند  تا اینکه در سال 1960 به نسبت مرض نفس تنگی وفات کرد .

مقاومت دومی به رهبری غفار خان پیش از سال های 1930 آغاز و تا سال 1984 برابر به زمان وفاتش ادامه یافت . او بعد از آزادی پاکستان به دلیل مخالفت با جدایی پاکستان از هند ، سال های زیادی مورد یپگرد نظامیان پاکستان قرار گرفت که مدت زیادی را در زندان های آن کشور سپری نمود .

اما انگلیس ها به قول ریمیا روزنامه نگار روسی (3) هیچگاهی از اهداف انفصالی تا اتصالی افغانستان عقب نشینی نکرده و دو گزنیۀ شیطانی برای تجزیۀ افغانستان داشتند . گزینۀ  اولی خواهان تقسیم افغانستان به شمال و جنوب  و حفظ هندوکش یه مثابۀ خط حایل و گزینۀ دومی قرار گرفتن امو دریا به مثابۀ خط حایل ر دو طرف هندوکش  میان هر دو کشور در نظر داشتند که مقاومت حبیب الله مانع بخشی از این برنامه ها گردید .

انگلیس با تقسیم هند و پاکستان زیر نام هندو و مسلمان ضربۀ شدیدی بر تلاش های دولت افغانستان برای داعیۀ پشتونستان وارد کرد ؛ گرچه افغانستان سعی کرد تا مسآلۀ پشتونستان پیش از آزادی نیم قاره جل نماید ؛ اما فریب و نیرنگ های انگلیس در فاصلۀ سال های جنگ اول 1914 – 1918 و جنگ دوم در سال های 1939 – 1946 به نتیجه نرسید .

در آنسوی خط دیورند تلاش های استقلال طلبانۀ غفار خان هم به موفقیت نینجامید .  او نتوانست پشتون ها را برای آزادی وطن شان یک دست بسازد و امروز تنها این اظهارات او در فضا طنین اندار است که در  13 می 1948 گفت :  هر روز پشتون ها از منطقه بیرون رانده می شوند تا با مردم شان رابطه نداشته باشند ، مقامات بلند دولتی برای پنجابی ها سپرده شده و وضعیت اقتصادی پشتون ها خراب است . پشتون ها زمانی استبداد بیگانه رهایی می یابند که بعد ازمبارزه با زمامداران پنجابی جهانی آزادی را برای خود بسازند

گفتنی است که مبارزات غفار خان (4) برای آزادی مردم پشتونستان همراه با انعطاف های سیاسی بود که می خواست با توسل برآن به هدف خود نایل آید . چنانکه غفار خان در اولین پارلمان پاکستان سخنرانی کرده و خواست که سؤ تفاهماتی را از میان بردارد که زمامداران پنجابی نسبت به خدایی خدمتگاران ارایه میکردند . وی گفت که او خواهان تجزیه و ویرانی پاکستان نیست و افزود که او خواهان بازسازی برای مردم خود هستم و هرگاه شما با این سخنان موافق هستید ، به صراحت اعلان میکنم : من و مردم من در خدمت شما هستند ؛ اما این نرمش ها برای او رهگشا نگردید و نتوانست لطف زمامداران پنجابی را نسبت به خود جلب نماید  . از همین رو بصورت دوامدار مورد پیگرد نظامیان پاکستان قرار گرفت تا آنکه بعد از کودتای ضیاالحق از آزادی های بیشتری برخوردارد شد و در سال 1078 اجازۀ سفر به افغانستان را پیدا کرد . او در سال 1982 دوباره به پاکستان برگشت . خان جهاد افغانستان را نه جنگ اسلام وشیطان ؛ بلکه جنگ دو قدرت بزرگ می خواند . او مهاجران خواست که دوباره به افغانستان برگردند . دولت پاکستان دو باره فشار ها بر او را افزایش داد تا اینکه یک ماه بعد در سال 1984 دوباره به افغانستان بازگشت. او مدتی بعد در افغانستان وفات نمود و طی مراسم خوبی در جلال آباد به خاک سپرده شد .

آنچه  مسلم است ، این که تلاش های مدنی و مسلحانه نتوانست از دشواری های مردم سرحد چیزی بکاهد . موقعیت حساس و جیوپولیتیک این ساحه علاقمندی قدرت های جهانخوار جهان را از دیر زمانی بدین سو به خود کشانده است که این درد سر بی پایان را برای مردم این منطقه فراهم کرده است . این منطقه از دیر زمانی در محراق توجه روسیۀ پطر کبیر و بعد از آن زمامدارن شوروی سابق و امروز روسیه و  امریکا قرار داشته است . در استراتیژی های بزرگ نظامی جهان افغانستان حیثیت دروازۀ هند را داشته و سیطره داشتن بر افغانستان معنای حضور بر دروازۀ نیم قارۀ هند (بعد از استرداد استقلال به دو کشور هند و پاکسنان مسما گردیدند ) را دارا است . اهداف خصمانۀ نظامیان پاکستان که افغانستان را عمق استراتیژیک خود خوانده اند ، از همین مهم آب می خورد . موقعیت استراتیژیک این ساحه موقف بیطرفی افغانستان را در سال های پیش از تهاجم شوروی به افغانستان نیز آسیب پذیر گردانیده بود .

 یکی از عوامل مهم عقب مانی های فرهنگی این منطقه دخالت نیرو های استعماری  بویژه انگلیس و امروز امریکا بوده  تا  "بستر فقر" فرهنگی در این منطقه زمینۀ خوبی برای بهره برداری های سیاسی و نظامی  آنها قرار بگیرد . این منطقه  امروز هم  در معرض سیاست های استعماری پنجابی های پاکستان قرار دارد . چنانکه پاچا خان  (8) در سال 1958 کتابی نوشت و پرده از توطیه یی برداشت که در عقب بر نانمۀ "ون یونت" تقسیم هند و پاکستان قرار داشت . بر اساس این برنامه  قدرت بر دست گورنر جنرالی بوده که از حاکمان پنجاب فرمان می گیرند و برای منافع پنجابی ها عمل میکنند . ایالت سرحد مانند بلوچستان از همان آغاز تا کنون از حق مساوی با سایر صوبه های پاکستان برخوردار نیستند . در ون یونت آمده است : ما باید برای بدست آوردن قدرت سیاسی تلاش های جدی نموده و تمام مخالفان خود را سرکوب نماییم . برای رسیدن به چنین هدف بصورت بیرحمانه یی باید ار قدرت استفاده نماییم . گرچه این راه پر مخاطره است ؛ اما تلاش کنیم که در زمان خاموشی دشمنان ما استفادۀ اعظمی نماییم .

در صفحۀ دوم این پلان عنوانی زیرنام " ون یونت " آمده است : پاکستان شرقی و غربی با داشتن زبان و ادارۀ مختلف دشواری هاییرا برای پاکستان (پنجابی)ها خلق کرده است . این دو مانند دو بال پاکستان اند که دهها میل با هند مرز مشترک دارند . با توجه به دشواری های چغرافیایی و اداری این دو بال دشواری های حل ناپذیری را برای پاکستان بوجود آورده  اند . در این سند افروده شده ، این در حالی است که پاکستان شرقی با نفوذ فراوان در آمد کم و پاکستان غربی با نفوذ کم منابع فراوان طبیعی دارد  که باید از برق پشتون ها ، معادن بلوچ ها و کشتزار های حاصل خیز سندی ها به نفع پنجاب استفاده شود .

تلاش های پاچاخان که همیشه برای مردم خود میگفت : شما مردم نیرومندی هستید  و بار بار بر کشور های هند و ایران حکومت کرده اید ؛  اما زمانیکه شما وحدت ، برادری وهمنوایی خود را از دست دادید نه تنها امپراطوری خود را از دست دادید ؛ بلکه صلاحیت سرزمین خود را نیز ار دست دادید . انگلیس ها بخاطر تداوم حاکمیت بر شما هر آن تخم نفاق را در میان تان میکارد تا باشد که بر سر شما فرمانروایی کند

او نه تنها در برابر توطیه های بریتانیا بر ضد پشتون ها زیر پوشش تحریک شماری روحاینون مرتجع و مزدور آن دولت استعماری مبارزه نمود و در برابر مخالفت آنان با تاسیس مدارس در سرحد مقاومت کرد ؛ بلکه در برابر دسایس دیگر انگلیس ها بر ضد مردم سرحد نیر ایستاده گی کرد . بریتانیا پیش از جدایی پاکستان و بعد از آن بار بار درخواست انگلیس ها را برای اشتراک خود با رهبران پاکستان مانند جناح ، لیاقت علی ، غلام محمد و اسکندر میرزا ، روی تشکیل یک ناسیونالیزم ملی به بهای قطع رابطه با کانگرس هند رد کرد ؛ گرچه او در نشست سپتمبر در سال 1947 که دو حزب "زلمی پشتون" و "خدایی خدمتگاران" اشتراک داشتند . . در این نشست گفت  (5) که خدایی خدمتگاران رابطۀ خود را بعد از آزادی پاکستان با کانگرس هند قطع کرده است . او زمانی این سخنان را گفت که گاندی بعد از آزادی هند با او خلاف کرد و او را تنها رها کرد ،  تلاش های او بجایی نرسید و درسال 1984 فعالیت های  او با وفاتش برای رسیدن به داعیۀ پشونستان ناتمام ماند . پاچا خان و شماری رهبران دیگر پشتون ها  بدین باور بودند که استعمار برای بقای سیاست های استعماری و نفوذ استعماری خود مردم سرحد را از نگاۀ فرهنگی عقب مانده نگهداشته است و زمانی سرحد از فاجعه ییکه اکنون هم بر آن مواجه هستند ، بیرون می شود که مردم آن به آگاهی سیاسی و اجتماعی برسند .

سرحد در طول تاریخ سکوی خیز کشور های مهاجم برای اسغال جنوب آسیا و رسیدن به آسیای مرکزی بوده است و دست یابی به این منطقه یکی از رویکرد های استعماری کهن و جدید است که از دیر زمانی بدین سو ادامه دارد . بعد از استرداد استقلال پاکستان گرچه بریتانیا از صحنۀ فعال اشغال آن کشور بیرون رفت ؛ اما بعد از آن هم به نحوی حضور سیاسی و استخباراتی خود را در آن کشور حفظ نمود .  چنان که یک انگلیسی بنیانگذار استخبارات پاکستان بوده که هدف اصلی این سازمان جهنمی را مداخله در امور افغانستان و دامن زدن آتش در دیورند در زمان لازم برای منافع پاکستان و بریتانیا و امریکا ، تشکیل داده است .

حفظ آتش جنگ در سرحد در واقع اهداف آزمندانۀ غرب دیروز به رهبری بریتانیا و امروزبه رهبری امریکا بوده که از دیر گاهی بدین سو به نحوی بصورت بر افروخته حفظ شده است . شوروی سابق و امروز روسیه در رقابت با بریتانیا و امریکا هم چنین سرحد را سکوی پرش سیاست های خود بر ضد آنان تلقی کرده و هر از گاهی از آن بهره گرفته است . این منطقه یه مثابۀ نقطۀ تشنج میان افغانستان و پاکستان بعد از تقسیم نیم قاره با دست اندری کاری انگلیس ها باقی ماند .

تشنج میان افغانستان و پاکستان بعد از سال 1949 بالا گرفت که شاه محمود کاکای صدراعظم وقت افغانستان و کاکای شاه معاهدۀ دیورند را ملغی و غیرقانونی اعلام کرد . از آن به بعد نه تنها دغدغۀ پاکستان پیرامون خط دیورند بصورت روزافزون ادامه دارد ، امریکایی ها هم سخت خود را دراین نگرانی ها شریک پاکستان میدانند ؛ زیرا پاکستان  بعد از تحزیۀ هند بویژه پس از سال 1951 یگانه کشوری است که بطور منظم از کمک های امریکا بهره مند بوده است  .  پاکستان چنان خود را وارث کمک های امریکا میداند که  حتی بر سر مقدار کمک ها با امریکا چانه زنی مینماید . چنانکه در زمان جهاد مردم افغانستان زمانیکه امریکا وعدۀ کمک 300 ملیون دالری را در سال برای پاکستان وعده نمود  . جنرال ضیاالحق این متحد درجه اول حمید گل برای امریکایی ها گفت : 300 ملیون دالر "مونگ پلی" هم نمی شود ، چه رسد به اینکه این پول یک جنگ را تمویل نماید .  بعد از این سخن جنرال ضیا این کمک دو چند شد . این باجگیری های پاکستان از  امریکا به شدت ادامه دارد .  چنانکه بعد از حملۀ  امریکا به افغانستان تا کنون اضافه تر از ده ملیارد دالر برای پاکستان داده و 7. 5 ملیارد دیگر را برای 5 سال آینده  از امریکا دریافت خواهد کرد . این دولت به حیات ننکین خود از طریق این گونه باجگیری های دزدانه ادامه میدهد .


March 6th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات